فیلم اسد خیلی قشنگ بود من خیلی نامبرده رنج و دوست داشتم من دوست دارم بازیگراش بیان به شهر ما بعد دلم میخواد از نزدیک ببینمشون خب .... همین دیگه... دویدم و دویدم .... به یک اتو رسیدم .... گفتم تو میای با من به بازی ... اتو دمش رو تاب داد با دست به من جواب داد گفت نشد تو هم یه روزی با من بیای به بازی من تنم همیشه داغه یه چشم دارم چراغه پیف میکنم ... پف میکنم پیرهن هاتو صاف میکنم ...
نوشته شده در چهارشنبه 90/5/5ساعت
4:4 عصر توسط باران نظرات ( )
نوشته شده در شنبه 90/4/25ساعت
11:41 صبح توسط باران نظرات ( )
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |